۲۳ اصطلاح آلمانی که بهتر است بدانید
1. Tomaten auf den Augen haben
«قرار گرفتن گوجه فرنگی روی چشمهای شما»
➖این اصطلاح به شخصی اطلاق میشود که چیزی که درست جلوی دیدش است را نمیبیند. برای مثال: زمانی که کلیدها درست روی میز است ولی شخص آن را نمیبیند.
2. Eine Extrawurst bekommen
«دریافت یک سوسیس ویژه»
➖این اصطلاح تقریبا تحت اللفظی است. به کسی اطلاق میشود که نظر کرده است و یک
خدمات یا امکان ویژه را دریافت میکند.
3. Da steppt der Bär
«جایی که خرس میرقصد»
➖این عبارت به مکان یا مهمانیای اطلاق میشود که جذاب و باشکوه است.
4. Schwein haben
«خوک داری»
➖تو خیلی خوش شانسی.
5. Klar wie Kloßbrühe
➖به معنی چیزی است که شفاف و فهمیدنش راحت است.
6. Man soll den Tag nicht vor dem Abend loben
«بهتر است روز را قبل از غروب آفتاب ستایش نکنی»
➖به معنی این است که کاری را تا زمانی که به اتمام نرسیده است، ازش صحبت نکن.
7. Dumm aus der Wäsche gucken
«احمق به نظر میرسی»
➖این عبارت به معنی مورد غیر منتظرهای است که اتفاق میافتد.
8. Einen Vogel haben
«داشتن پرنده»
➖اگر کسی عجیب و غریب رفتار کند، در آلمان به او را به عنوان شخصی که یک پرنده دارد توصیف میکنند.
9. Das leben ist kein Ponyhof
«زندگی مزرعهی اسب دوانی نیست»
➖زندگی آسان نیست و در مسیر زندگی موانعی وجود دارد.
10. Da kannst du Gift drauf nehmen
«میتونی ازش سم بسازی»
➖اگر یک آلمانی دربارهی چیزی کاملا مطمئن باشد و بخواهد شما را متقاعد کند که حرفش را باور کنید، از این عبارت استفاده میکنند.
11. Das wird der Hund der Pfanne verrückt
«سگ توی قابلمه دیوانه میشه»
➖بابت چیزی که اصلا قابل باور نیست عصبانی هستید؟ شما میتوانید به عواقب آن با این عبارت اشاره کنید.
12. Jetzt geht es um die Wurst
«حالا بحث بحث سوسیس است»
➖یک عبارت سوسیسی دیگر که اشاره به اورژانسی بودن یک تصمیم یا موقعیت دارد.
13. Um den heißen Brei herumreden
«صحبت کردن از فرنی داغ»
➖این عبارت به موقعیتی گفته میشود که دوستتان را برای گفتن چیزی صدا میکنید، اما از هر دری صحبت میکنید الا چیزی که مد نظرتان است.
14. Ich verstehe nur Bahnhof
«تنها ایستگاه اتوبوس را میفهمم»
➖زمانی که یک آلمانی در یک مکالمه رشتهی کلام از دستش خارج میشود یا اصلا متوجه نیست که بحث بر سر چیست.
15. Seinen Senf dazugeben
«آنها خردلشان را اضافه میکنند»
➖برای توصیف شخصی به کار میرود که بدون توجه به موضوع، نقطه نظر خودشان را وارد بحث میکنند.
16. Null acht fünfzehn
«صفر هشت پانزده»
➖اصطلاحی که برای توصیف کردن چیزی، کسی یا ایدهای که خسته کننده و پیش پا افتاده است.
17. Zwei Fliegen mit einer Klappe schlagen
«کشتن دو مگس با یک مگس کش»
➖شیوهی دیگری برای گفتن «زدن دو پرنده با یک سنگ».
18. Ins Gras beißen
«خوابیدن در چمن»
➖تحت اللفظی به معنی مردن است.
19. Kein Schwein war da
«هیچ خوکی وجود نداشت»
➖سر و کلهی هیچکس برای مراسم پیدا نشد.
20. Die Kirche im Dorf lassen
«خارج شدن از کلیسای دهکده»
➖به جای اغراق کردن چیزی، یک آلمانی مودبانه از شما میخواهد که از کلیسا خارج شوید، که منظورش این است بهتر است زیاد تحت تاثیر چیزی قرار نگیرید.
21. Wie aus dem Ei gepellt
«تازه مثل یک تخم مرغ»
➖مردم از این عبارت قدیمی زمانی استفاده میکنند روی فرم هستید.
22. Das Gelbe vom Ei
«زردهی تخم مرغ»
➖بسیاری از آلمانیها بهترین بخش هر چیزی را به عنوان بخش زرد تخم مرغ یاد میکنند.
23. Alles hat ein Ende, nur die Wurst hat zwei
«هرچیزی یک پایانی دارد، به جز سوسیس که دو تا دارد»
➖این عبارت در آلمان خیلی محبوب است، بطوری که حتی دربارهی آن یک آواز هم خوانده شده است. معنی این عبارت این است که هرچیزی بالاخره یک پایانی دارد. اصطلاح