آموزش برای جامعه جهانی به یک مفهوم پرطرفدار در سطح جهان تبدیل شده است. در سال 1996، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) بین المللی سازی برنامه آموزشی برای متخصصان و مشارکت اجتماعی در یک جامعه چندفرهنگی و جهانی را ترویج داد. ده سال بعد، یونسکو اعلام کرد که مصالح عمومی و مسئولیت اجتماعی نقشی مرکزی در هدف دانشگاه های قرن بیست و یک دارند.
انجمن بین المللی دانشگاه ها نیاز به بهبود آماده سازی دانشجویان به عنوان شهروندان ملی و جهانی را تایید نموده است. همچنین دبیر کل سازمان ملل در سال 2012 تصریح داشت که آموزش باید کاملا نقش حیاتی خود برای کمک به افراد را حفظ کند تا جوامعی صلح آمیز و منصفانه شکل بگیرند.
در نتیجه این روند به سوی آموزش شهروندی جهانی، نمونه های موفق بسیاری از رویه های کارآمد در سطح جهان مشاهده می شوند که برای مثال می توان به شورای آموزش شهروندی جهانی در هند؛ ابتکار دبیرستان های High Resolves در استرالیا؛ گزارش توسعه بعد جهانی در برنامه آموزشی مدارس توسط وزارت آموزش انگلستان؛ شبکه فعال سازی جوانان در افریقای جنوبی و سرانجام Peace First – یک NGO واقع در امریکا و کلمبیا- اشاره نمود.
در سطح آموزش عالی، دانشگاه ها باید این سوال را از خود بپرسند که مفهوم واقعی جهانی یا بین المللی بودن از نظر برنامه آموزشی چیست؟
از یک سو، بین المللی بودن به این معناست که بتوانید ابعاد تنوع زبانی و بین المللی را در برنامه آموزشی و همچنین فرآیندهای تدریس و یادگیری و خدمات پشتیبانی ادغام کنید.
از سوی دیگر، جهانی بودن از نظر برنامه آموزشی آرمان گسترده تری است، زیرا باید امکان کسب درکی بهتر از جهان را به دانشجویان بدهد تا بتوانند جهان را به صورت یک کل مشاهده کنند و نه فقط مجموعه ای از ملت های مختلف.
در مجموع، واضح است که تنها دانشگاه های بسیار کمی در سطح جهان می توانند ادعا کنند دانشگاه های جهانی هستند، مگر اینکه منشور دانشگاهی آنها جهان را به طور مشخص به عنوان محل مبدا معرفی کند و همچنین دانشجویان و کارکنانی از ملیت های مختلف داشته باشند. در عوض، اکثر دانشگاه ها را می توان به عنوان بین المللی، چندملیتی یا ملی دسته بندی کرد.